مادر

با مدیریت ابوالفضل قضایی+بابام

مادر

با مدیریت ابوالفضل قضایی+بابام

اس ام اس مخصوص تبریک به مامانها

در آسمان آبی دلم، جایی برای ابرها نیست
مادرم! دعایم کن که با دعایت، دلم خانه دردها نیست 


تو بهترین گل، میان شهر گلهایی
تو رنگ آفتابی،
شب که می رسد، مثل ستاره،
گوئیا مهتابی...

 

  
درزیباترین واژه بر لبان آدمی واژه مادر است. زیباترین خطاب مادر جان است. مادر واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزت مبارک مادر



زن هستی ساز و نظم ده و مهر گستر است ســـــــــــرچشمهء محبت و الطاف داور است بهر صفا و لطف خـــــــــــدا عشق مظهر است بعد از خـــــــدا به سجده بوَد زآنکه مادر است



به یاد می آورم لحظه های فراز را که صدای او اعتبارم می بخشید و لحظه های نشیب را که اعتمادم به یاد می آورم افرای افراشته ای را به یاد می آورم مادرم را

 

می دونی فرق روز پدر با روز مادر چیه ؟
روز مادر طلا فروشی ها شلوغ می شه
اما روز پدر جوراب فروشی ها ..
می دونی شباهشتون چیه ؟
پول هر دو از جیب بابا می ره

 

 

مادر، ای لطیف ترین گل بوستان هستی، ای باغبان هستی من، گاهِ روییدنم باران مهربانی بودی که به آرامی سیرابم کند. گاهِ پروریدنم آغوشی گرم که بالنده ام سازد
 

دو موجود هستی گرامی تر است
یکی میهن و دیگرش مادر است
ستایش کنم زن که او مادر است
که مادر سزاوار زیب و زر است
تو ای مادر من نوای میهن من
کنم خواب در اغوشت ای سرور من
 
کاشکی می شد بهت بگم؛
چقدر صدات و دوست دارم
لالایی هات و دوست دارم؛
بغض صدات و دوست دارم  
 

تابستان را بی نهایت دوست دارم

سلام عزیزان  

تابستان تان مبارک  

برای من تابستان چهار ماه است زیرا امتحانات تمام شده است و روز ۵شنبه  بابا کارنامه را گرفته بود و خوشحال آمد خانه و خبر داد برای چهارمین سال پیاپی معدلم بیست تمام است و گفت امشب دعوت او همه به افتخار موفقیت من دعوت هستند رستوران قوام ... شب که به انجا رفتیم دوربین را آوردم که برای وبلاگم عکس تهیه کنم که دیدم باطری دوربین در شارژر است و فراموش کردم ببرم خلاصه شام  خوردیم و گشتی زدیم و آمدیم خانه بابا میخواهد یک دوچرخه دیگه برام بخره . امروز به بعد هم قرار شد با حضور خودش یا مامانم وبلاگ را را مرتب به روز رسانی کنم.

غذاهای مفید برای حالتهای روانی

اغلب ما بعد از یک روز سخت و دشوار، یک وعده غذایی یا میان وعده ای را می خوریم که ما را آرام کند مانند: کلوچه ها، چیپس سیب زمینی، بیسکوئیت و ... .
وقتی جشن می گیریم کیک می خوریم.
وقتی که ناراحت می شویم و می خواهیم خبر بدی را که شنیده ایم به قول معروف راحت هضمش کنیم، بستنی را ترجیح می دهیم..
خوب این چه اشکالی دارد؟


مشکلی که در این جا به وجود می آید این است که به همان سرعتی که مزه این خوراکی ها در دهان شما از بین می رود، اندازه دور کمر تان از بین نخواهد رفت، مخصوصاً اگر آن ها مملو از قند و چربی نیز باشند(مانند کیک شکلاتی).
این گونه خوراکی ها موجب می شوند که سطح قند خون به سرعت بالا رود و برای جبران این حالت در بدن، انسولین به سرعت ترشح شده و در نتیجه قند خون خیلی سریع تر از آن پایین می آید، به همین دلیل است که وقتی شما غذایی را می خورید که شیرین است، بعد از مدت کوتاهی احساس گرسنگی بیشتری می کنید. در واقع شما در یک سیکل معیوب قرار می گیرید.
با این حال تحقیقات علمی نشان می دهد که شما می توانید وضع روحی - روانی خود را با غذاها بهبود ببخشید.
نکات زیر را زمانی که به تجدید قوای ذهنی نیاز دارید، به کار برید:


غمگین هستید؟ غذاهایی را انتخاب نمایید که دارای اسیدهای چرب امگا 3 و ویتامین D زیادی باشند. تحقیقات نشان می دهد که این ها می توانند افسردگی را تخفیف دهند و موجب آرامش فرد شوند.
برای دریافت اسیدهای چرب امگا 3 می توانید تخم بزرک(بذر کتان) و ماهی های چرب مانند قزل آلا را انتخاب نمایید.
از منابع خوب ویتامین D نیز می توان به شیر های غنی شده با این ویتامین و زرده تخم مرغ اشاره کرد.. البته نور خورشید نیز منبع خوبی از این ویتامین است.


استرس دارید؟
در جستجوی غذاهایی باشید که غنی از ویتامین های گروه B باشند، تا تولید سرتونین در مغزتان افزایش یابد و در نتیجه آرامش به سراغ شما آمده و راحت شوید.
برای دریافت ویتامین B12، بشقاب تان را پر از قزل آلا یا میگو کنید و یا این که یک کاسه بزرگ ماست کم چرب میل نمایید.

 

در سختی هستید؟
یک راست بروید سراغ غذاهایی که غنی از ویتامین C هستند. این ویتامین رادیکال های آزاد را کاهش می دهد و سیستم ایمنی شما را تقویت می کند. در واقع این ویتامین یک آنتی اکسیدان فوق العاده است. زغال اخته، کلم بروکلی، فلفل سبز، کیوی، توت فرنگی و گوجه فرنگی گزینه های خوبی برای این ویتامین می باشند.


عصبانی هستید؟
این حالت خود را با پتاسیم از بین ببرید. پتاسیم، الکترولیتی است که به کاهش فشار خون کمک می کند.
موز، آواکادو، ذرت، سیب زمینی و لوبیا سفید از منابع خوب این ماده معدنی می باشند.


بی خوابی به سرتان زده است؟
برای یک خواب عمیق به سمت غذاهای غنی از منیزیم مانند نخود، عدس، جو دو سر، تخم کدو و اسفناج بروید.
این ماده معدنی به آرامش عضلات، رگ های خونی و لوله گوارش کمک می کند تا سطح ماده شیمیایی آرامبخش یعنی همان سرتونین در شما افزایش یابد.
حالا با دقت پیشنهادات غذایی فوق را نگاه کنید و ببینید همه این ها علاوه بر این که نیازهای تغذیه ای شما را به خوبی برآورده می سازند، از افزایش وزن تان نیز جلوگیری می کنند.

 

 

 

 

 

 

سال ۱۳۸۹

سال ۱۳۸۸ سالی پر از موفقیت برای من و خانواده بود . قبولی در کلاس سوم و رفتن به کلاس چهارم ُ شرکت در کلاس فوتبال و کانون زبان و موفقیت های تحصیلی و ارتقاء پست شغل بابا به سمت معاون آموزشی استانداری و معاون مدیر کلی  برای من یک افتخار بود بابا در سال گذشته چندین با بر بالای سن رفت و از او تقدیر شد .  

سال ۱۳۸۸ مسافرت بسیار خوبی به غرب کشور و دریاچه گهر داشتیم و واقعا جای شما خالی بود بهر حال سال ۱۳۸۹ شروع شد و من و خانواده با اراده زیاد قصد فعالیت و موفقیت داریم امید واریم امسال سال بهتری برای شما و ما باشد انشاالله .......قربان شما ابوالفضل

امروز روز تلخی بود

با سلام  

با اینکه در آخرین بروز رسانی وبلاگم بر حوادث اخر سال تاکید داشتم ولی باید بگویم متاسفانه یکی از دوستان خوبم بر اثر ترکیدن ترقه در دستش چند تا انگشتش را از دست داد و او را بردن بیمارستان امید وارم دیگه این اتفاق بد برای هیچ کس نیفتد ... 

 بابا با اینکه با حساسیت بالای ما را کنار دریا برد ولی با این اتفاق بد سریع به خانه برگشتیم و از فیلمهای خوب تلویزیون و کاتونها استفاده کردیم و حالا هم در اینترنت با بابا داریم گشت میزنیم...

روز نیکو کاری

امروز روزی است که معرفت ها گل می دهد و درخت مهربانی سر سبز تر از همیشه به نظر می رسد از همه خوبان خوب سرزمینم می خواهم که در این کار خیر و پسندیده شرکت کنند تا مرحمی باشد بر دل های درد کودکان نیاز مند  

در سررسیدام در ستون حمکت شماره ۲۱۱ نوشته است :  

بخشندگی ُ نگاه دارنده آبرو ست ُ و شکیبایی دهان بند بی خردان ُ و عفو زکات پیروزی است.  

پس خواهش میکنم به کودکان نیاز مند در استانه شب عید کمک کنید من هم امروز عصر به انها کمک میکنم  

قربان همه شما ابوالفضل 

سررسید

با سلام  

مدتها بود که نتوانسته بودم به وبلاگم سر بزنم از تمام دوستان قدیمی ام بی خبرم ولی همیشه دعا گویی آنها هستم 

بابا مدتی بود که مشغول امتحانات پایان ترم فوق لیسانس بود و بعد هم ماموریتهای مکررش به تهران قم بود  

وقتی که سوغاتی را تقسیم می کرد تقدیر نامه استاندار را دیدم که در قم به بابا بخاطر خدماتش اهداء کرده بودن این چندمین تقدیر نامه مدیران عالی استان از بابا بود بابام خیلی زحمت میکشه دوستانش میگویند که او ادم فعال و خوبی است من به او افتخار میکنم امید وار ادمهای حسود توان و تحمل داشته باشند و او را .... 

خلاصه مطلب یک سررسید عالی از بابا به من رسیده که دنیای مطالب مذهبی در ان است همه را را برایتان مینویسم  

پس بقول بعضی ها ...فعلا؛.... 

اتمام کار سخت

بنام خدا

امروز که به خانه امدم نفس راحتی کشیدم و دو ساعت با بازی اینترنتی لذت بردم زیرا امتحانات نوبت اول تمام شد و با موفقیت به لطف خدا سپری شد حالا نوبت معلم است که کارنامه بدهد و حاصل تلاشم را به بابا و مامام نشان دهد راستی بابا بزرگ از مکه یک دوربین فیلمبرداری و عکاسی توپ برایم آورده تازه برای بابا یک ساعت گران قیمت و برای مامان و زری کوچلو هم دو تا طلای خیلی قشنگ آورده است تازه توی مراسمش بابام پذیرایی را عهده دار بود و چه احترامی به مردم گذاشتن اگر توانستنم عکس بنری را که بابا برای بابا بزرگ و مامان بزرگ چاپ کرده بود را برایتان می گذارم ولی فعلا؛ یک عکس بینظر از مسجد بقیع را برای تان نمایش میدهم امیدوارم خوشتان بیاید.( این عکس را یکی از دوستان بابا بزرگ گرفته است و در دوربین بابابزرگ بود)یعنی اختصاصی من ( ابوالفضل) است


شکست پرسپولیس ازشاهین بوشهر

سلام.

حالتان خوب است؟حتمابعضی ازمردم غصه دارهستند؛چون پرسپولیس که تیم موردعلاقه شان است.باورتان می شودکه پرسپولیس ازشاهین بوشهر۱-۴باخت؟اگربیاییدوخیابان های بوشهررا ببینیدخودتان میبینیدکه چه غوغایی است. من دیگربایدبروم ودرس هایم را بخوانم.

به امید دیداروخدانگهدار.


بهشت زیر پای مادران است

مادر فداکار دخترش را از دست گرگ نجات داد

مادری در شهر " آق کند " از توابع شهرستان میانه با ازجان گذشتگی دختر خردسال خود را از دهان گرگ نجات داد.

به گزارش ایرنا این حادثه ساعت 23 شب و زمانی روی داد که دختر سه ساله خانواده حادثه دیده به هنگام بازگشت از میهمانی در حیاط منزل شان از سوی یک قلاده گرگ مورد حمله قرار گرفت
.
پدر دختر مصدوم در این ارتباط به خبرنگار ایرنا گفت: گرگ به محص ورود به حیاط منزل، دخترم را به دهان گرفته و پس از طی مسافتی حدود 15 متر قصد پریدن از روی دیوار را داشت که بچه از دهانش به زمین افتاد.
جشمیدی افزود: همسرم قبل از این که گرگ دوباره بچه را به دهان گرفته و از روی دیوار بپرد، به سوی حیوان حمله ور شد و دخترم را از خطر مرگ نجات داد.

 


وی گفت: گرگ گرسنه پس از رهایی بچه از دهانش با داد و فریاد اعضای خانواده از دیوار منزل متواری شد.
وی اظهار اشت: دختر سه ساله ام که از ناحیه کتف و ستوان فقرات زخمی شده بود پس از انتقال به بیمارستان امام (ره) میانه به صورت سرپایی مداوا شد.
شامگاه چهارشنبه در حالی که این دختر سه ساله به همراه خانواده از میهمانی برمی گشت مورد حمله گرگی که در حیاط خانه آنها به کمین نشسته بود‏ قرار گرفت
.


بهشت زیر پای مادران است


من ۱۰ ساله شدم

بنام خدا 

امروز قبل از هرچیزی رفتم و به قول بابام عدد سن خودم را دو رقمی کردم . بله من ۱۰ ساله شدم و روزی که بابا بزرگ و مامان بزرگ رفتن سفر مکه شب ساعت ۹ در خانه دایی طهمورث جشن گرفتیم و بعد بابا بزرگ و مامان بزرگ را از زیر قران رد کردیم و بردیم فرودگاه شیراز تا با پرواز ساعت سه ونیم صبح مستقیم بروند جده ... 

تازه چند تا عکس گرفتیم خیلی حال داد حسابی خانه شلوغ بود کیک هم به همه رسید البته مجبور شد زن دایی و مامانم کیک ها  را به همه دادند و همه خوردن گفتن تولدت مبارک.... 

حالا دیه من مرد شدم و باید هنوز هم مودبانه تر برخورد کنم تا در اینده مثل بابا و مامانم تحصیلات خیلی عالی و شغل خوب داشته باشم  

در اینده در خصوص حج و مناسبتهایش بیشتر می نویسم.

امروز خیلی سرم شلوغ است

با سلام باید از کلاس تست مستقیم بروم کانون زبان  بعد هم بیایم و آماده امتحان فردا بشوم لطقا برای من دعا کنید  

قربان همه شما ابوالفضل

انفولانزا

با سلام  

از همه دوستان خوبم که برایم پیام میگذازند متشکرم درسها خیلی زیاد شده و وقت بروز رسانی وبلاگ را ندارم  

مدتی است که مریض شده ام و در خانه استراحت میکنم ولی تا حالا انفولانزا نگرفته ام  

در اولین فرصت مجددا به  وبلاگ همه دوستانم سر می زنم

اول روز کاری من

با سلام و تبریک مهر ایرانی بر شما ایرانیان پرمهر 

امروز صبح ساعت چهار نیم بود که مهمان های ما رفتند بعد خوابیدم تا ساعت شش و نیم صرف صبحانه و شور و شوق زری کوچلو ادم را به سر نشاط می آورد بابا ماشین را روشن کرد و زری را به مهد کودک جدیدش بردیم بعد هم بابا من را به مدرسه برد در را این مطالب را مینویسم که امروز بابا وبلاگم را بروز بکند  

قول میدهم ظهر که امدم. حوادث خوب مدرسه را برایتان بنویسم پس تا ظهر قربان همه شما ابوالفضل

عید شما مبارک

با سلام امروز با بابا رفتیم نماز عید لحظاتی ابهت نماز به جماعت و لذت دعا من را حسابی گرفت 

جای شما حسابی خالی برای همه تان عزیزان دعا کردم  

امیدوارم همیشه زنده و سلامت باشید تا در همه سالها نماز عید بخوانید.

بوشهر غرق در شادی

امشب بعد از افطار و دیدن فیلم پنجمین خورشید پای تلویزیون بودم تا اینکه بازی فوتبال بین شاهین بوشهرو پرسپولیس آغاز شد بابام خیلی سال است که پرسپو لیسیه وقتی ازش پرسیدم دلت میخواهد کدام تیم ببرد گفت : شاهین!  بعد از گل اول بازی از خوشحالی فریادی زد به سرعت آمدم جلوی تلویزیون و دیدم که گل اول را شاهین زده و از خوشحالی پدر حسابی تعجب کردیم خلاصه بازی با نتیجه ۲ بر ۲ پایان یافت و بابا گفت لباس بپوشید به خیابان می رویم جای شما خالی همه را یک بستنی  خوشمزه و بی نظیر دعوت کرد در همین حال کاروان شادی هوداران شاهین را دیدیم که صدها ماشین و موتور  در خیابانها می چرخیدن ...جالب اینجا که بابا علت خرید بستنی را شیرینی تساوی تیم شهرش شاهین عنوان کرد  

ما هم در میان انبوه کاروان شادی به خانه آمدیم و من الان قبل خواب این خاطره را برای شما دوستان عزیزم نوشتم 

لیلت القدر

مامانم میگه در شب قدر ادم ها می توانند از کارهای اشتباه که انجام داده اند از خدا عذر خواهی کنند تا خدای مهربون همه گناهان آنها را ببخشد . 

ولی بچه های خوب این را بدانید که خدای فقط کارهای بد ما را که مربوط به خدای قادر متعال است را می بخشد و گناه و ظلم های ما را در حق دیگران را نمی بخشد ... پس خیلی مواظب باشید که به هیچ انسانی ستم نکنید و اگر یک وقت این کار را کردید سریعا بروید و حلالیت بطلبید یعنی از ان فرد پوزش بخواهید و به خودتان قول دهید هرگز این کار را نمی کنید  

 

من امشب برای همه دعا میکنم از باباو مامان و زری و همه خانواده مثل بابا بزرگ و مامان بزرگ و همه دوستانم مثل عرفان و فردین و سهیل و علی و ارنواز و آسمونی و ...برای شادی روح پدر و مادر بابام فاتحه می فرستم که مامانم همیشه تعریف خوب بودن اونها را میکنه و می گوید :خوبی های پدر و مادر شوهر مرحوم من هر گز فراموش شدنی نیست و خودش را خیلی بدهکار انها می داند  

ماه رمضان آمد

کم کم صدای پای دعای افطار و سحر بگوش می رسد .کم کم انسانهای پاک خود را برای مهمانی خدا آمده می کنند . راستی چرا ماه رمضان را ماه میهمانی خدا می نمامند ولی به هر حال اگر کسی نتواند از این ماه که همه از اون تعریف میکنند و اینقدر اهمیت دارد استفاده کنند خیلی خیلی ضرر می کنند  

من امید وارم همه مومنان عزیز در سلامت و تندرستی کامل بتوانند روزه بگیرند و من و خانواده و تمام دوستان را فراموش نکنند  

من عاشق مسافرت هستم

با سلام و تبریک ولادت باسعادت حضرت صاحب الزمان (عج) به همه شما خوبان منتظر او  

او می آید و جهان را پر از عدل وبرابری میکند 

امسال تابستان به اتفاق خانواده رفتم دریاچه گهر در ارتفاع نزدیک ۳۰۰۰ متری از سطح دریا در استان لرستان و در دامنه اشترانکوه ... جای شما جالی بود چقدر خوش گذشت . من و زری کوچلو بیش از شش ساعت الاغ سواری کردیم تا به دریاچه رسیدیم شب هم آنجا ماندیم چقدر خوب بود شعر خوانی چند جوان تا صبح نگذاشت بخوابیم بعد هم گله های گراز که از بس ادم دیده بودن اهلی شده و هیچگونه خطری نداشتن سه چهار تا اونها هم کنار چادر ما مشغول غذا خوردن بودن بدون اینکه هیچ آسیبی به ما برسانند ... بعد از سفر به زنجان و تهران به دیدار پدر بزرگ مادر بزرگ رفتیم  و به بوشهر آمدیم با دنیایی خاطره که همیشه در ذهن من جاوید خواهد بود 

من یک پرسپولیسی هستم

 من یک پرسپولیس هستم که در مدرسه فوتبال استقلال بوشهر تمرین می کنم امروز روز خوبی بود تمرین جدید کردیم یک پنالتی زدم و کلی تمرین شوت بطرف دروازه با روی پا و بغل پا انجام دادم  . 

 

کاشکی همه ...

دیشب بابام  ساعت ۱۰:۱۵ شب رفت توی پمپ بنزین که ماشین را بنزین بزند . یک صحنه ای را دیدم و از بابام سوال کردم : بابا این بچه کوچک که در پمپ بنزین است دارد چکار میکند او آهی کشید و گفت این بچه هم سن تو است و دارد دست فروشی میکند تا مخارج خود و خانواده اش را بپردازد او ادامه داد و گفت در مملکت ما یک نفر انچنان دارد که نمی تواند همه پولهایش را در طول عمرش خرج کند یکی هم مثل این بچه محتاج تکه ای نان تا نصف شب در خیابان آواره است . بعد به مادرم گفت آقای میر حسین موسوی بجای اغتشاش و بی نظمی در مملکت کاش این بچه ها را می دید و داد از نداری اینها می زد نه فکر قدرت و پست مسئولیت می بود . آقا پسر نزدیک ماشین ما شد بابام یک نان بربری که ساعتی قبل گرفته بودیم را به او داد و او با خوشحالی اون را گرفت و تشکر کردی و بعد از چند تا تعارف  رفت آخر پمپ بنزین شروع به خوردن کرد . خیلی خدا را در دورن قلبم شکر کردم که این همه نعمت به من و زهرا کوچلو داده و برای اون پسر خوب و با ادب که نان اور خانواده بود  طلب موفقیت و پیروزی کردم . امیدوارم همه ما این نصیحت همیشه گی بابام که میگه از قدرت مغرور و از شکست ناامید نشو را همیشه در ذهنمان داشته باشیم. 

قربان شما ابوالفضل.

وبلاگم یکساله شد

پارسال روز ولادت حضرت زهرا س وبلاگم را بوسیله بابام تاسیس کردم و تا امروز بیش از ۱۵۰۰۰ نفر از وبلاگم بازدید کردند و مطلب گذاشتن من با این قلب کوچکم از خدای مهربان می خواهم که به همه شما ادمهای خوب سلامتی بدهد و ای کاش دنیا پر بود از دوستی صلح و عدالت و

به هر حال در استانه یکسالگی وبلاگم از همه شما خوبان متشکرم و برای همه آرزوی سلامتی و تندرستی از خداوند منان می خواهم 

 

قربان همه شما ابوالفضل

امسال تابستان ...

با سلام مدتی زیادی بود که در وبلاگم مطلب نمی گذاشتم چند دلیل داشت 

اول سه مسافر پی درپی من بود که پس از تعطیلات کام من مسافرتی را شیرین کرد... 

دوم وضعیت پدرم بود که در گیر کارها یش و سپس امتحانات اخر ترم کارشناسی ارشدش... 

سوم برنامه کلاس های تابستانه و از همه مهمتر کارتون های تلویزیون خلاصه ... 

کارنامه ام و تقدیر نامه مدرسه ام را بزودی در وبلاگم قرار می دهم  

بابام قول داده امسال ما را ببرد که یک طبیعت بی نظیر ایران را ببینیم سعی می کنم عکسهایش را بعد از مسافرت در وبلاگم قرار بدهم (دریاچه گهر در درود ) 

راستی امسال کلاس زبان و فوتبال می روم

روزت مبارک

مادر عزیزم روز شما مبارک  و از همه مهمتر ولادت دختر  پیامبر همسر ولی خدا و مادر امامان حضرت زهرا( س ) بر شما دوستداران ان بانوی بزرگ مبارک باشد

روز مادر مبارک باد

یکسال مثل برق باد گذشت و من وبلاگم یکساله شد در این مدت بعضی وقتها نتونستم مطلب بنویسم بخاطر امتحانات بود ولی باز هم آمدم  

تابستان فصل مورد علاقه من است دریا شنا مسافر تعطیلات کارتون بازی و خلاصه یه عالمه کاری خوب و باحال امیدوارم شما هم تابستان خوبی داشته باشید

دعا برای شفای کودکان سرطانی

 بنام خداوند زیبا و مهربان  

خداوند بزرگ و خوب کمک کن تمام بجه های خوب که به بیماری های بد گرفتار هستند خوب بشوند بروند پیش پدر و مادر و همه فامیلها .... بجای آمپول تو دستاشون توپ باشه و عروسک ... این نقاشی آرزوی یکی از دوستان ما بنام آرمین است در بیمارستان کودکان سرطانی است انشالله خوب میشود و میرود پیش خانواده . برای همه کودکان همه با هم دعا کنید... قربان شما ابوالفضل

 

  

اوج امتحانات و بیماری من

با سلام خدمت دوستان عزیزم و همکلاسی های مهربان 

چند روزی  است که مبتلا به بیماری آبله مرغان شده ام و در اوج امتحانات خانه نشین شدم خیلی بیماری بدی است سر درد و سر گیجه ادم را کلافه می کند زحمت وبلاگم را هم بابام میکشه و برای شما مطالب من را تایپ می کنه تا خودم خوب بشوم و به مدرسه بیایم ... 

راستی امروز خیلی بهترم و توانستم کتاب اجتماعی را بخوانم . 

زری کوچلو از فاصله ده متری مثل موشک از من فرار می کنه چون او از آمپول می ترسه ُ راستش را بخواهید من هم می ترسم ... ولی این خواست خدای متعال است و من از این بابت که مورد آزمایش قرار گرفته ام از درگاه بی نیاز او شکر و سپاس میکنم ...  

دلم برای همه شما هم کلاسی های خوبم تنگ شده قول میدم درسم را بخوانم و با حال خوب به پیش شما بیایم تا مثل من از ؟ واگیر نکنید.. 

در سهاتون را خوب بخونید و انشالله موفق و پیروز باشد  

 

قربان همه شما خوبان .ابوالفضل 

اوج کار من

با سلام  

 می خواهم  به شمابگویم که امتحانات من شروع شده است.  

برای من دعاکنیدکه امتحاناتم راباموفقیت پشت سربگذارم. 

 

                                       خداحافظ

لحظه تحویل سال

عزیزانم سلام سال نو مبارک

امسال لحظه تحویل سال نو در ماشین بودیم و نزدیک شیراز . قرار بود سر سفره  در کنار خانواده دایی و پدر بزرگ و مادر بزرگ باشیم ولی نشد .

موقع تحویل سال وقتی از رادیو صدای ثانیه شمار می آمد برای همه دعا کردم از ارنواز عزیز تا آسمونی بزرگ وار و همه وهمه تازه بابام مرتب به زری کوچلو می گفت دعا می کنی یا نه زری هم میگفت آره ه ه ه ه بعد هم که شیراز رسیدم بابام قبل از ورود  به خانه دایی عیدی همه را داد

برای مامانم ربع سکه خرید بود

برای من یک گوشی موبایل

برای زری کوچلو هم دو هزار تومانی نو   نو


خلاصه امسال خیلی لحظه تحویل سال جالب بودشاید تا پیر هم بشوم فراموش نکنم