مادر

با مدیریت ابوالفضل قضایی+بابام

مادر

با مدیریت ابوالفضل قضایی+بابام

اوج امتحانات و بیماری من

با سلام خدمت دوستان عزیزم و همکلاسی های مهربان 

چند روزی  است که مبتلا به بیماری آبله مرغان شده ام و در اوج امتحانات خانه نشین شدم خیلی بیماری بدی است سر درد و سر گیجه ادم را کلافه می کند زحمت وبلاگم را هم بابام میکشه و برای شما مطالب من را تایپ می کنه تا خودم خوب بشوم و به مدرسه بیایم ... 

راستی امروز خیلی بهترم و توانستم کتاب اجتماعی را بخوانم . 

زری کوچلو از فاصله ده متری مثل موشک از من فرار می کنه چون او از آمپول می ترسه ُ راستش را بخواهید من هم می ترسم ... ولی این خواست خدای متعال است و من از این بابت که مورد آزمایش قرار گرفته ام از درگاه بی نیاز او شکر و سپاس میکنم ...  

دلم برای همه شما هم کلاسی های خوبم تنگ شده قول میدم درسم را بخوانم و با حال خوب به پیش شما بیایم تا مثل من از ؟ واگیر نکنید.. 

در سهاتون را خوب بخونید و انشالله موفق و پیروز باشد  

 

قربان همه شما خوبان .ابوالفضل 

اوج کار من

با سلام  

 می خواهم  به شمابگویم که امتحانات من شروع شده است.  

برای من دعاکنیدکه امتحاناتم راباموفقیت پشت سربگذارم. 

 

                                       خداحافظ

تربیت

فرزندان تا هفت سالگی بازی کنند 

در هفت سال دوم دانش بیاموزند 

ودر هفت سال سوم با حلال و حرام خدا آشنا شوند.

 

پیامبر اکرم (ص) - فروغ کافی - ج۱ -ص۴۶

لحظه تحویل سال

عزیزانم سلام سال نو مبارک

امسال لحظه تحویل سال نو در ماشین بودیم و نزدیک شیراز . قرار بود سر سفره  در کنار خانواده دایی و پدر بزرگ و مادر بزرگ باشیم ولی نشد .

موقع تحویل سال وقتی از رادیو صدای ثانیه شمار می آمد برای همه دعا کردم از ارنواز عزیز تا آسمونی بزرگ وار و همه وهمه تازه بابام مرتب به زری کوچلو می گفت دعا می کنی یا نه زری هم میگفت آره ه ه ه ه بعد هم که شیراز رسیدم بابام قبل از ورود  به خانه دایی عیدی همه را داد

برای مامانم ربع سکه خرید بود

برای من یک گوشی موبایل

برای زری کوچلو هم دو هزار تومانی نو   نو


خلاصه امسال خیلی لحظه تحویل سال جالب بودشاید تا پیر هم بشوم فراموش نکنم