ابلهی تبری داشت و هر شب آن را در گنجه می گذاشت و در گنجه را قفل می کرد . شبی زنش پرسید :(( این چه کار است؟..چرا تبر رادر گنجه می گذاری؟))
گفت:((برای اینکه گربه ؟آن را ندزدد.))
زن گفت:((مگر گربه تبر می دزدد؟!))
مرد گفت: ((ای زن ابله. گربه یک تکه دنبه ء بی ارزش را می دزد؛ اما تبر ده دیناری را نمی دزدد؟!))