آیا میدانید؟
دو ملک ثبت اعمال انسان عتید و رقیب نام دارند
و
دو ملک مامور سوال و جواب مومنان در قبر بشیر و مبشر نام دارند.
نویسنده: بابام
...ادامه قصه...
تا آمد یک قدم دیگر بردارد ناگهان یک عالمه بلوط دید که از درخت افتاده بود . یکمی از آنها را برداشت ولی سنجابهای بدجنس که اونجا بودند به او تهمت زدند و گفتند:(( آهای ... ما از این بلوط ها می خواهیم زود .تندو سریع آن بلوطها را بده وگرنه بد می بینی .سنجاب یه کم فکر کرد و گفت: نگاه نگاه یک اژدها ! سنجابها تا این حرف را شنیدند پشت یک تخت سنگ قایم شدند . سنجاب کوچلو قصه ما هم از موقعیت استفاده کرد و فرار کرد و با خودش گفت : خدایا؛ شکرت که به ما هوش و زکاوت داده ای . و توانست با فکر بکر از خطر نجات پیدا کند ...
این هم از قصه امروز . خداحافظ . قربان شما ابوالفضل
((نویسنده +طراح نقاشی :ابوالفضل قضایی بدون کمک هیچ کسی))
آیا میدونی؟
در بین پیامبران حضرت عیسی (ع) و حضرت یحیی (ع) تا آخر عمر ازدواج نکرده اند...
و جالب اینکه این دو پیامبر با هم پسر خاله بودند.....
منبع: یک سررسید جالب که پر از حرفها قشنگ و خوندنی است
من این روز زیبا و قشنگ را به تمام پدرهای عزیز تبریک می گویم . من امید وارم که تمامی پدرها سایه شان روی سر ما باشد . من می خواهم به همه پدرها یک شاخه گل زیبا تقدیم کنم ..
قربان شما ابوالفضل قضایی .پایان
روز تولد حضرت علی (ع) بر تمام کسانی که اهل بیت را دوست دارند تبریک میگم و با قلبم کوچکم دعا میکنم حافظ شما و خانواده محترمتان باشد.
روز پدر (مرد) مبارک باد..........
به نام خدا
روزی سنجابی کوچولوی ما رفت تا یکم هیزم جمع کند. او هر جا گشت خبری از هیزم نبود .بالا را گشت پایین را گشت نزدیک را گشت حتی آن دور دورها را هم گشت اما خبری از هیزم ها نبود سنجاب کوچلو با خدش گفت بهتر بالای تپه برم شاید آن جا یکم هیزم برای زمستان باشد .او رفتو رفتو رفتو رفت تا اینکه به بالای یک تپه رسید . وقتی رسید بالا یک درخت بزرگ سرسبز جلوش اومد .........
ادامه دارد...
ای که چون کوه استواری .......
ای که سایه تو تکیه گه ما.....
ای که محبتت همیشگی است ....
ای که ....
دوستت دارم....
روز پدر بر تو خوبم مبارک از طرف ابوالفضل مامان و زری کوچلو تقدیم به تو یگانه گل سرخ زندگیمان
سالروز ولادت مولای متقیان حضرت علی (ع) بر تمام غیور مردان ایرانی مبارک باد...
انشالله همیشه سلامت باشید .........
آیا میدونی؟
تنها در دو آیه قرآن تمام حروف الفبا عربی آمده است.
اون آیه ها
۱- آیه ۱۵۴ سوره آل عمران
۲- آیه ۲۹ سوره فتح
منبع: از یک سی دی آموزشی که مامانم برام خریده
حضرت زهرا(س) می فرمایید:
بهترین شما از مردان کسی است که فروتنی او فراوان تر و همسرش را بیشترگرامی می دارد...
منبع: مسند فاطمه الزهرا ص ۲۲۱
خداوند بزرگ به خاطر خوبی به پدر و مادر بر عمر انسان می افزاید..
حضرت محمد (ص) -نهج الفصاحه -ص۷۵۵
آیا می دانید؟
خانمی که دختر امام+نوه امام+همسر امام+عروس امام+ مادر امام بود
فاطمه دختر امام حسن مجتبی (ع) همسر امام سجاد(ع) بود ...
آیا میدانید؟
اولین همایش ادواری مروری بر حقوق زنان در قانون مدنی ایران ٬اسفند ۱۳۸۵ برگزار گردید...
اگر شکر گزاری کنید نعمت خود را بر
شما خواهم افزود ٬و اگر ناسپاسی
کنید ٬ همانا مجازاتم شدید است .
سوره ابراهیم -آیه ۷
آیا میدانید؟
پرطرفدار ترین نام در جهان که رتبه اول را به خود اختصاص داده نام پیامبر اعظم (ص) ((محمد)) می باشد...
حضرت زهرا(س) از پدرش رسول الله (ص) سوال کرد :
بهترین چیز برای زن چیست؟
حضرت در پاسخ فرمودند: گفت او مرد اجنبی نبیند و اجنبی هم او را نبیند.
این مصیبت پنهان بودن قبر حضرت فاطمه (س) تا قیامت ٬ خاطرهء فرزندان فاطمه (س) و سادات نبی الزهرا و دوستان و علاقمندان خاندان پیامبر (ص) را افسرده و رنجیده نموده است ٬ و این حقیقت تا آمدن فرزندش و ظهور حضرت حجه ابن الحسن المهدی (عج) ادامه دارد
بعضی معتقدند قبر حضرت فاطمه (ع) در خانه خودش میباشد و اگر در آنجا نباشد در روضهء مطهره حضرت رسول (ص) خواهد بود.شیخ طوسی (ره) به خبری که از رسول خدا رسیده است استناد کرده که فرمود: بین قبر و منبر من باغی از باغهای بهشت است .ولی بنابر نقل بعضی دیگر ٬مزار شریف و مرقد مطهر فاطمه (ع) در بقیع می دانند .
مرحوم مجلسی هم در بحار از باب تواریخ این نقل را تایید می کند که قبر فاطمه (ع) در بقیع است سومین نقلی که ذکر کرده اند از احمد بن محمد بن ابی نصیر رسیده که گوید : از ابی الحسن (ع) ((منظور موسی بن جعفر ؛ع: است)) از محل قبر مادرش زهرا(س) سوال کردم فرمود: در خانه اوست و خلاصه این مصیبت از جانگدازترینمصیبتهای عالم اسلام و شیعه و اهلبیت و تنها همین سند رسوایی غاصبین حقوق فاطمه (ع) و علی است.
منابع:ناسخ التواریخاز شیخ طوسی - مناقب ابن شهر آشوب - ریاحین الشریعه ج۲ ص۹۲ -بحار ج۴۳ ص ۲۹۴
گروه دوم دوستان من و کسانی که در وب لاگم نظر دادند(از اونها متشکرم )
سالارحیدریانارمین حیدریان
هادی خدری
ساعد
آقای ارمی(دوست بابا)
وب لاگ آسمونی
آوا خانم
وب لاگ عمو سیبیلو
خیلی خیلی از پدر عزیزم متشکرم از بابت کمک برای راه اندازی و اداره وب لاگم می خوام ازش این طوری تشکر کنم
امیدوارم بابا٬ هروقت این را خواندی خوشحال بشوی...
ابن عباس گوید:روزی پیامبر (ص) بر دخترش فاطمه (س) وارد شد ٬در حالی او را دیدار کرد که اشک از دیدگانش جاری بود .فرمود: فاطمه جان چرا گریه میکنی ؟ عرض کرد بیاد قیامت و برهنه محشور شدن اهل محشر افتادم .
پیامبر فرمود:قیامت روز بزرگی است ولی انگونه که جبرئیل مرا جبر داد٬ اولین کسی که در قیامت زمین را بشکافد منم و سپس ابراهیم خلیل (ع) و مرتبه سوم شوهر تو علی بن ابیطالب .
جبرئیل به امر حق بر سر قبر تو با هفتاد هزار ملائکه می آید و بر فراز قبر تو هفت قبه از نور بزنند و اسرافیل با سه حله از نور بالای قبر تو می ایستاد و صدا میزند ((ای دختر محمد ٬برخیز و بمحشر بیا))تو باقلبی آرام از قبر در آئی و آن حله را می پوشی ٬ و انگاه ذو فائیل شتری از نور که مهار آن از مروارید تر وهود جی از طلای احمر بر پشت آن است ٬می آوردبر آن سوار میشوی ٬دز حالیکه زمام آن در دست ذوقائیل است ٬ هفتاد هزار فرشته که همه پرچم تسبیح در دست دارند ٬ پیشاپیش تو در حرکت اند٬ و هفتاد هزار حوریه به استقبال تو آیند. شادی کنان بر تو سلام نمایند و در دست هر یک مجمره ای از نور است که بوی خوش عود بدون آتش ٬ از آن طنین افکن است ٬ آن حوریان هر یک تاجی که جواهر نشان است ٬بر سر دارند که از طرف راست تو در حرکت اند.
مریم کبری٬ با هفتاد هزار حوریه به استقبال تو آیند که از طرف چپ تو حرکت می کنند و نیز خدیجه کبری با هفتاد هزار فرشته به استقبال تو آیند ٬ ودر دست هر کدام پرچمی از تکبیر باشد . همینکه به موقف نزدیک شوی ٬ حوا و آسیه با هفتاد هزار حوریه به استقبال تو آیند ٬همه وهمه همراه تو و در خدمت تو در حرکت اند ٬ همینکه به محشر درآئی جاءی که همه مردم روی پا ایستاده اند
منادی از زیر عرش فریاد میکندبطوریکه همه می شنود:(( پایین افکنید چشمانتان را٬تا فاطمه دختر پیامبر اکرم و همراهانش بگذرند))
منبری از نور میگذارند که دارای هفت پله است و در هر پله اش ملائکه ها صف به صف ایستاده اند و علامتهائی از نور در دست آنهاست در طرف راست و نزدیک ترین زنان به تو حوا و آسیه اند. در این هنگام جبرئیل نزد تو بیاید و عرض کند : ای فاطمه٬ حاجت خود را بخواه .و تو در جواب می گویی:((حسن و حسینم را نشانم دهید))
جبرئیل می گوید : نگاه کن و ببین چه می بینی؟ در آن لحظه حسینت را با سر بریده می بینی ٬که خون از رگهای گردنش میریزد و تو می گویی:
((خدایا امروز حق مرا از کسانی که بمن ظلم کردند بگیر.))
در این هنگام خشم و غضب الهی شدت می یابد و جهنم شعله ور میشود و غضب کنان شراره ای از او پیدا میشود و آنانکه حسین تو را کشته اند به طرف خود میکشد.
باز جبرئیل می گوید:ای فاطمه ٬حاجت دیگر تو چیست؟ تو میگویی یا رب شیعتی(((پروردگارا شیعیان من)))
خطاب میرسد: همه را آمرزیدم .باز عرض می کنی ٬خدایا شیعیان فرزندانم ٬خطاب میرسد که آنها را هم آمرزیدم٬باز میگویی شیعه شیعیان فرزندانم٬ خطاب میشوی برو بسوی بهشت
هر کسی به تو پناهنده شد٬ او را بهمراه خود ببهشت ببر٬ آنوقت اهل محشرآرزو می کنند که ایکاش ما هم فاطمی بودیم ...
غرض ٬ به طرف بهشت حرکت میکنی ٬ در حالی که شیعیانت ٬ فرزندان تو و همه شیعه امیر المومنین همراه تواند.
منابع: کشف الغمه ج۲ ص۷۶ + ثواب الاعمال صدوق +فضائل الصحابه زعفرانی +فضائل احمد بن حنبل
هدیه من به تمام دوستداران حضرت زهرا(س)
گروه اول از دوستان و همکلاسی های خوب من
عبدالرحیم مهرمحمد جواد میر شکاری
محمد جوادنگهدار
رضا عالی زاده
ارش جواجه
حسین سیار
صادق اکبری
محمد فرشید
علی خلیلی
علی دشتی
امیر مصدق
محمد مهدی قائدی
محمد علی قائدی
علی سنجری
گروهای بعدی را متاقبا اعلام میکنم...
حسین بن علی با بی قراری
زمادر داشت جامه یادگاری
بنزد زینبش بسپرد آنرا
که در عاشور٬وقت جان نثاری
بپوشد زیر پیراهن که دشمن
مبادا پیکرش عریان گذاری
ولی آن پیراهن از تن ربودند
چو زینب دید جسمش کرد زاری
تنها این حضرت مریم نبود٬ که در لحضات حساس غذاهای بهشتی برای او میرسید. بلکه امدادهای غیبی و مائدهای آسمانی بارها شامل حال فاطمه علیها السلام شد.
*روزی علی (ع) قدم به خانه گذاشت ٬در حالیکه حضرت زهرا(س) در صدد خواباندن کودکانش بود ٬ولی از گرسنگی بخواب نمی روند .حضرت زهرا(س) به علی (ع)گفت: برای فرزندانمان مقداری طعام فراهم کن که از شدت گرسنگی خواب ندارند ٬ امیرالمومنین(ع) خود را به خانه ((عبدالرحمن بن عوف)) رسانید و از او دیناری بعنوان قرض طلبید٬ وی کیسهء زری که یکصد دینار در آن بود ٬ بدون عوض به حضرت داد .علی (ع) فرمود:هرگز بدون عوض نمی خواهم . بلکه بعنوان قرض می خواستم . زیرا از پیامبر اکرم (ص) شنیده ام که فرمود:((صدقه را خداوند ده برابر عوض میدهد و قرض را هیجده برابر))
عبدالرحمان یک دینار به جناب حضرت امیر (ع)داد حضرت در راه که می آمد به مقداد برخورد که در راه نشسته بود .وقتی علی (ع)از حال او جویا شد گفت چهار روز است که طعامی نخورده ام . حضرت فرمود : تو از ما سزاوار تری تو چهار روز است ٬غذا نخورده ای و ما سه روز٬ مقدادیک دینار را گرفت و علی هم چون وقت نماز بود به مسجد امد و با پیامبر نماز گذارد.بعد از نماز ٬پیامبر به علی (ع) فرمود : امشب به مهمانی خانه شما خواهم امد . علی (ع) عرض کرد این مهمانی بخاطر محبت و بزرگواری شماست.
بلا فاصله علی (ع) به خانه آمد و فاطمه(س) را درجریان میهمانی پیامبر قرار داد . فاطمه(س) چون غذایی را برای پذیرایی در خانه نداشت ٬ بیدرنگ به مصلا و جایگاه نماز خود آمد و صورت بر خاک نهاد و عرضه داشت : خدایا بحق محمد وآل محمد برای ما غذایی بفرست و فاطمه را شرمندهء پدرش مکن.
هنوز این برترین مخلوق خدا در سجده بود که بوی طعام٬ مشام جانش را عطر آگین کرد٬تا سر برداشت ظرف بزرگی پر از طعام خوشبو تر از مشک در حضور خود اماده دید٬ همینکه طعام را نزد پیامبر گذاشت پیغمبر فرمود ((از کجا این غذا فراهم شد؟))
فاطمه (س) فرمود:((از نزد خداست ٬ خداوندهر کس را بخواهد ٬ بی حساب روزی می رساند،)) در این هنگام حضرت علی و فاطمه (س) و حسنین (ع) از این طعام میل فرمودند
التماس دعا....
* بحار الانوار ج ۴۳ ص ۶۰
کتاب فاطمه((فاطمه من المهد الی اللحد))ص۲۵۴
در این موضوع که حضرت زهرا (س) با فرزندانش امام حسن وحسین (ع) و حضرت زینب و ام کلثوم (س)علاقه و محبت فراوانی روا میداشت شکی نیست. او به عدالت میان انها مهر مادری می ورزیدو انها را نیکو تربیت می کرد.
علاوه بر این از حضرت زهرا (س) روایتهای نقل گردیده است که علاقه او به مظلومیت و محبت حضرت ابوالفضل العباس(ع) امده است و این شیر سپاه حسین (ع)را مورد لطفو عنایات خاص قرارداد است .
نقل است که:در روز قیامت حضرت رسول خدا (ص) به امام علی (ع) می فرماید :به فاطمه (ع) بگو برای شفاعت و نجات امت من چه داری؟
حضرت علی (ع) پیام را به زهرای مرضیه (س) میرساند
و ایشان در پاسخ می فرمایند:
((ای امیر مومنان ؛برای ما درمقام شفاعت ؛ دو دست بریده پسرم؛ عباس کافی است))*
این بانوی بزرگ مظلوم زیست و مظلوم شهید شد..
*منابع۱-اسرار الشهادهدربندی و معالی اسبطین ج۱ ص۴۵۲ و۲-چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس ج۱ ص۱۰
۲
شخصی مردی رادید که بر خری پیر و کندرو نشسته بود. گفت: ((کجا می روی؟))
خرسوارگفت:((به نمازجمعه می روم.))
مرد گفت:((وای برتو ...امروز که سه شنبه است.))
خرسوار گفت: ((اگر این خر مرا روز شنبه هم به مسجد برساند؛ هنر کرده است.))