این معجزه را تقدیم میکنم به همه کسانی که عشق به وفادار ترین مرد عالم دارند و امیدوارم با خلوص دل در این ایام عزیز از صاحب کرامت از عمق وجودتان نیازتان را صادقانه طلب کنید و او را صدا بزنید و جواب را از اعماق وجودتان حس و دریافت کنید زیرا هر کاری بر مبنای نیت و عقیده انجام میگیرد :
/span>>/>
جناب حجه الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ حسین/span>>/> اثنی عشری، مروج و حامی مکتب اهل بیت عصمت طهارت علیهم السلام طی نامهای از تهران، عاصمة تشیع، نوشتهاند: 6 صبح روز هشتم محرم الحرام سال 1415 هـ، بعد از خواندن روضه در منزلی.../span>>/> که در خیابان دولت تهران بود(منزل جناب آقای میلانی، هنگامی که به طرف ابتدای خیابان میرفتم آقا و خانم جوانی گریه کنان نزد من آمدند و از من خواستند که برای خواندن روضه به مجلسی که روز نهم (تاسوعا) دارند بروم. آنان گفتند که ما جزو اقلیتهای دینی هستیم و از گروه ارامنه میباشیم.از ایشان سؤال کردم که شما به چه علت تصمیم به برگزاری چنین مجلسی گرفتهاید؟ گفتند: ما پسری داریم که پنج سال دارد. مدتی بود که وی مبتلا به بیماری خونی شده بود. معالجات فراوانی برای او انجام شد ولی نتیجهای نگرفتیم. چندی پیش اطبا به ما گفتند که این مرض خوب شدنی نیست، و ما را کاملا از بهبودی وی ناامید کردند.چند روز قبل، با همسایه منزلمان که مسلمان است در این موضوع صحبت میکردیم. او گفت: امروز روز اول محرم است. شما نذر کنید که اگر فرزندتان شفا گرفت یک جلس روضة حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام با سفرة اطعام بگیرید، اگر تا تاسوعای امسال حاجتتان را گرفتید همین امسال،وگرنه سال آینده نذرتان را ادا کنید./span>>/> صبح روز پنجم محرم بود که دیدم فرزندم بعد از بیدار شدن از خواب نشاط و هیجان خاصی دارد از او سؤال کردم که چه شده؟ گفت: نزدیک صبح بود که خواب آقایی (سیدی) را دیدم. پرسیدم اسم شما چیست؟ شخص دیگری گفت که این آقا قمر بنی هاشم(علیه السلام) هستند. (البته خواب طولانی بود که در آنجا مجال نبود که همهاش را بشنوم) و من الان احساس میکنم که شفا گرفتهام و حالم کاملا خوب است. ظاهر او هم به نظر ما تغییر کرده بود و حالات سابق را نداشت. لذا ما همان روز او را جهت انجام آزمایشات به بیمارستان بردیم. جواب آزمایشات تماما سالم بود، برای اطمینان به بیمارستان دیگری نیز مراجعه کردیم جواب آنها هم همان بود، پس از مراجعه به دکتر معالج و نشان دادن جواب آزمایشات با حالت تعجب به ما گفت که این غیر از معجزه چیز دیگری نمیتواند باشد./span>>/>
حال تصمیم به ادای نذر گرفتهایم. ضمنا همان همسایه به من گفت که چون تو ارمنی هستی و مسلمانان ممکن است در مجلستان شرکت نکنند و از طعام شما نخورند. لذا شما وسائل پذیرائی را فراهم کن و به منزل ما بیاور، ما آنها را آماده میکنیم و مجلس را هم در منزل ما بگیرد. و باز به من گفت که برای خواندن روضه هم خودت شخصی را دعوت کن./span>>/> پرسیدم از کجا؟ گفت به درب حسینیهها یا مساجد برو آنجا شخصی را پیدا خواهی کرد./span>>/>
ما هم بعد از مراجعه به دو یا سه حسینیه یا مسجد، به شما برخوردیم؛ لذا اگر ممکن است فردا به مجلس ما تشریف بیاورید و روضة حضرت ابوالفضل را بخوانید./span>>/> من نیز قبول کردم و فردای آن روز ، که روز تاسوعا بود، به منزلی که در حدود دو راهی قلهک بود رفتم و بحمدلله مجلس برقرار شد.
بعد از مجلس، خانم صاحب خانه که همسایه آن خانم ارمنی بود به من گفت که در این مجلس حدود ده زن ارمنی حضور دارند که به قصد شرکت در مجلس روضة حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام آمدهاند. اللهم ارزقنا زیارته و شفاعته./span>>/>/span>>/>
ابوالضل عزیز
آن یاور بی دست . همیشه کمک تو و خانواده ات باشد اجرت با خدای عباس علیه السلام
ذدلبحتیلغاتفسقطلهخفقمکظیتهختقیبعهختفاچحتقغ
خیلی خوبه درباره اقاابوالفضل نوشتیدواین شعرحضرت امام زما ن گذاشتید.بادل پاکتون خیلی الماس دارم حاجت دارم خیلی التماس دارم.اول سلامتی اقاامام زمان اللهم صلی اله محمدواله محمدوعجل الفرجهم.خداپشت وپناهتان.دردعاهاتون من روسیاه وحاجتمندرودعاکنید.یاعلی